شیطان در تمام مسائل زندگی میتواند با ما بازی کند
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۴۵۳۱۷
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: تاریخ به عنوان یکی از ابعاد و مظاهر فرهنگ و تمدن حائز اهمیت است، زیرا شناخت و دریافت گونههای مختلف هر فرهنگ و تمدنی بدون دسترسی به تاریخ انواع هنرها و دانشهایی که در تمدن ظهور کرده یا تکامل یافته ممکن نخواهد بود. اسلام هم که دینی کامل و غنی و دارای فرهنگ و تمدن عالی است توجّه بسیاری به تاریخ و تاریخ نگاری دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اشارات قرآن به وقایع و حوادث تاریخی حاکی از نگرش تاریخی به حوادث گذشته و بیانگر غایت تاریخ از دیدگاه قرآن و حاوی درسهای مهم تاریخ و تجارب تاریخی است. «به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است. سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایی] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان میآورند رهنمود و رحمتی است.»تاریخ از دیدگاه بزرگان دین و مورخان اسلامی بهترین راهنمای انسان برای آگاهی از احوال نیکان، محرّک کسب فضائل و طرد رذائل و مشوق زهد از طریق تجربه پذیری از دگرگونیهای روزگار و حصول نیرویی برای تمییز درست از نادرست و تحلیل و نقد و پیش بینی حوادث از طریق مقایسه آنها است. آنچه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان آیتالله مصباحیزدی است که پیرامون تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام ایراد کردهاند:
بحث ما درباره علل اساسی انحراف انسان بود. اینکه چگونه انسانی که مدتها راه صحیحی را پیموده و خدماتی کرده است، منحرف میشود و گاهی ۱۸۰ درجه تغییر مسیر میدهد. با استفاده از آیات و روایات به این نتیجه رسیدیم که سه عامل کلی هوای نفس، حب دنیا و فریب شیطان از مهمترین عوامل انحراف انسان هستند. ابتدا به اجمال درباره هر سه عامل بحثهایی را مطرح کردیم و سپس به مباحثی درباره هوای نفس و دنیا پرداختیم، و بحث کیفیت فریب دادن شیطان باقی ماند. گرچه در این زمینه نیز مباحثی کلی بیان شد، ولی این بحثها تا بهصورت عناوینی کلی است چندان تأثیر عینی در زندگی انسان ندارد. وقتی اینها میتواند اثر خودش را ببخشد که انسان به مصادیق زندهاش توجه کند، یا خودش تجربه کرده باشد، و یا در زندگی دیگران ببیند. شاید سرّ اینکه قرآن هم افزون بر مطالب کلی، گاهی داستانهایی با اسم و ویژگیهای خاص نقل میکند، همین باشد که داستان عینی بیشتر از عناوین کلی میتواند در انسان اثر بگذارد. برای مثال اگر بهجای داستان حضرت یوسف، به صورت کلی گفته میشد که اگر جوانی پرهیز کند، پاکدامن باشد و دامن خودش را از آلودگیها حفظ کند، خداوند خیلی به او پاداش میدهد، به اندازه بیان داستان آن حضرت اثر نداشت.
در جلسات گذشته با استفاده از آیات و روایات این نتیجه کلی را گرفتیم که شیطان یا در فکر و یا در انگیزه ما برای عمل اثر میگذارد. او در مقام شناخت، کاری میکند که ما یا بد بفهمیم یا چیزی را فراموش کنیم. همچنین گاهی مسئلهای را میدانیم، شکی هم نداریم و درست هم فهمیدهایم، اما او در مقام عمل کاری میکند که هیجان پیدا کنیم و به طرف گناه کشیده شویم. همچنین گفتیم که شیطان یک عامل مستقل نیست. اگر ما میلی را نداشته باشیم او نمیتواند آن را ایجاد کند؛ بلکه او چیزهایی را که خوشمان میآید و به آنها میل داریم، تقویت میکند تا به طرف گناه کشیده شویم.
شیطان، عامل فراموشی یاد خدا
یکی از موضوعاتی که قرآن به شیطان نسبت میدهد «نسیان» است. شیطان کاری میکند که انسان با اینکه چیزی را میدانسته و آن را حل کرده است، از یاد ببرد. یکی از این موارد در داستان حضرت موسی است که وقتی گرسنه شد و سراغ آن ماهی را از همراه خود گرفت، همراه او گفت: در فلان محل که اقامت کردیم، فراموش کردم بگویم چه اتفاقی افتاد؛ وَمَا أَنسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ ؛[۱] شیطان این را از خاطرم برد. یا در جای دیگری میفرماید: وقتی شیطان بر انسانها غالب شود، خدا را از یاد آنها میبرد. علت اینکه در خیلی جاها با اینکه زمینه برای عبادت و کار خیر بوده است، ما فراموش میکنیم، یا به خاطر تمایلی که به گناه داریم، در راه غلطی قدم میگذاریم، شیطان است. او بر انسان غالب میشود و یاد خدا را از ذهنش میبرد؛ اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ .[۲] این نسیان مشکلات بسیاری برای انسان درست میکند. از حضرت آدم که به خاطر نسیان دچار ترک اولی شد، تا انسانهای دیگر همه به آن گرفتار میشوند.
صریح آیه قرآن است که عدهای در قیامت کور محشور میشوند و اعتراض میکنند که خدایا ما در دنیا کور نبودیم، چرا ما را کور محشور کردی؟ پاسخ میشنوند که در دنیا آیات ما به دست تو رسید، اما تو آنها را به فراموشی سپردی، امروز هم فراموش میشوی. با تو همان معامله را میکنیم که تو با آیات خدا کردی. آنجا تو آیات خدا را نادیده گرفتی، ما هم اینجا تو را نادیده میگیریم؛ قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی .[۳] شاید یکی از نکتهها در اینکه «ذکر» [۴] یکی از اسمای قرآن است این باشد که بیشترین گرفتاری انسان برای این است که خدا را فراموش میکند و نیاز دارد به اینکه کسی به یادش بیاورد. خداوند پیغمبران را فرستاده است، قرآن را نازل کرده است تا چیزهایی که خود انسانها میدانستند، به یادشان بیاورد؛ وَیُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِه ؛[۵] نعمتهای خدا را میبیند و میداند که اینها نعمت خداست و باید شکرش را به جا بیاورد، اما فراموش میکند.
مغالطههای شیطانی!
گاهی نسیان، فراموشی اصل مطلب است، و گاهی در مقام استفاده، استدلال و تحقیق. وقتی انسان میخواهد به معلومات جدیدی برسد ابتدا چیزهایی را که میداند با هم ترکیب میکند و از ترکیب آنها معلومات جدیدی برایش پیدا میشود. قیاس از صغری و کبری تشکیل میشود که دو مقدمه است که ما آنها را میدانیم، اما به ارتباطشان توجه نداشتهایم. وقتی اینها را با هم ترکیب کنیم، ارتباطشان معلوم میشود که موضوع یکی از مصادیق موضوع دیگری است، و شناخت جدیدی برایمان پیدا میشود. حال اگر در مقام استدلال چیزی را که باید به آن توجه کنیم فراموش کنیم و امر اشتباهی را به جای آن بگذاریم، به جای برهان و استدلال صحیح، دچار مغالطه شدهایم. یکی از کارهای شیطان همین است.
عرصههای فریب شیطان در اعتقاد و عمل
حقیقت این است که شیطان در تمام مسائل زندگی (از ضروریترین اعتقادات گرفته تا جزییترین رفتارها) میتواند با ما بازی کند. ایمان از اعتقاداتی سرچشمه میگیرد که اصل همه آنها اعتقاد به خدای یگانه، سپس اعتقاد به معاد و نبوت است. شیطان هم در اینجا با انسان بازی میکند و بسیاری از مردم را فریب میدهد، و هم در شناخت ارزشها که ملاک عمل ماست. او به این کلیات هم اکتفا نمیکند، بلکه وقتی میخواهیم کاری را انجام دهیم، ما را غافل میکند تا به چیز دیگری توجه کنیم و نتیجهای اشتباه بگیریم.
شیطان و مسأله توحید
یکی از مواردی که شیطان در زمینه اعتقادات بسیاری از مردم را فریب داده و گمراهشان کرده است، اصل مسئله توحید است. بعد از اینکه با فطرت خودمان یا با استدلالهای ساده فهمیدیم که این عالم خودبهخود به وجود نیامده است و صانعی آن را ساخته است، این سؤال مطرح میشود که آیا همه قدرتها در آن ایجادکننده متمرکز است، و همه چیز تا آخرت با اراده او ایجاد میشود، یا هر بخشی به دست کسی است. از قدیمیترین ایامی که ما سراغ داریم کسانی به شرک اعتقاد داشته و چند خدایی بودهاند. شاید باور نکنیم، ولی هماکنون در دنیا انسانهای فهمیده، متمدن و زرنگی وجود دارند که هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ ثروت دارای جایگاه هستند، ولی واقعاً معتقدند که هر نوع احتیاج ما انسانها یک خدای خاص دارد؛ برای کشت و زرعمان به خدای باران نیازمندیم، میخواهیم همسر اختیار کنیم به خدایی که همسر میدهد نیاز داریم، فرزند میخواهیم باید دست به دامان خدای دیگری شویم که فرزند میدهد و… میلیونها انسان در همین عصر و در نزدیکی کشور ما چنین هستند و به این اعتقاداتشان افتخار هم میکنند.
میگویند این اعتقادات از گذشتگان به ما رسیده است و چنین ذهنیتی دارند که پیشینیان ما انسانهایی فهیم و درسخوانده بودهاند، تحقیقات میکردند، صنایعی اختراع کردهاند و عظمتی داشتند؛ آنها اشتباه نمیکردند! قرآن درباره این طرز تفکر میگوید: وقتی پیغمبران میگفتند: خدای واحد را پرستش کنید! میگفتند: مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ؛[۶]پ یشینیان ما این حرفها را نمیزدند، إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَی أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ ؛[۷] پدران، نیاکان و بزرگانمان از این راه رفتند، ما هم از آنها یاد گرفتیم و میرویم. اینها سنت آباء و اجدادی ماست! این یک مغالطه است. صغرای استدلال آنها این است که این چیزی است که پدران ما گفتند. کبرایش هم این است که هر چه پدران ما گفتند، قابل اقتباس است و ما باید یاد بگیریم. نتیجه هم اینکه ما باید همان رفتار گذشتگان را نسبت به بتها اعمال کنیم و اینها را پرستش کنیم. توجه نمیکنند که کلیت کبری ممنوع است. بله ما خیلی چیزها از پدر و مادرمان یاد میگیریم، هرکسی زندگی کردن را از پدر و مادرش میآموزد، اما این بدان معنا نیست که هر چه آنها میگویند، درست است.
شیطان و مسأله نبوت
بسیاری از اعتقادات اشتباه در اثر شبهاتی است که شیطان القا میکند. غالباً بتپرستها خدا را به عنوان خالق آسمان و زمین قبول داشتند، ولی پایینتر از خدا به اربابانی معتقد بودند که خدا اختیار هرکاری را به یکی از آنها داده است. میگفتند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ ؛[۸] ما این بتها را پرستش میکنیم تا ما را به الله نزدیک کنند. به هر حال برای پذیرفتن الله خیلی مشکل نداشتند، کلام در این بود که چه کسی را باید پرستش کرد. انبیا و بهخصوص پیغمبر اسلامصلیاللهعلیهوآله میگفتند: این اللهی که شما قبول دارید، توسط ما پیغامی برای شما فرستاده است که جز خدای واحد را نپرستید، به روز قیامت معتقد باشید و این کارهایی که خلاف عقل است، انجام ندهید و… ولی آنها میگفتند: وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَةً مَّا سَمِعْنَا ؛[۹] اگر خدا میخواست پیغام بفرستد چطور از میان ما تو را فرستاد؟! تو هم انسانی مثل ما هستی. اگر خدا میخواست پیغامی بفرستد فرشتهای میفرستاد. در واقع یک قیاس تشکیل میدادند و میگفتند: اگر خدا بخواهد برای ما پیغامی بفرستد، توسط خود ما نمیشود. این اتحاد مرسل و مرسلعلیه میشود. پیغامآور باید کسی غیر از پیغامگیرنده باشد. اگر خدا میخواست پیغامی بدهد باید فرشتهای میآمد و میگفت من فرستاده خدا هستم. همانطور که میبینید باز کبرای استدلال آنها کلیت ندارد. خدا هر کس را صلاح بداند، هر کس به او اقرب است و هر کس بهتر بتواند پیام او را به مردم برساند، میفرستد. خود قرآن میفرماید: اگر روی زمین فرشتگانی زندگی میکردند، ما فرشتهای را به عنوان پیامآور برایشان میفرستادیم. فرشته اصلاً با شما سنخیتی ندارد و نمیتوانید با هم تفاهم کنید. باید کسی باشد که شما خودتان او را بشناسید و زبانش را بفهمید؛ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ .[۱۰] این از جاهایی است که شیطان دخالت میکند و انسان را به مغالطه میاندازد.
شیطان و مسأله معاد
کفار در استدلال معاد هم چنین انحرافاتی داشتند. اولاً برایشان زندهشدن پس از مرگ، چیز قابل قبولی نبود. کار به جایی میرسید که آن را به عنوان یک لطیفه نقل میکردند؛ هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَی رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ ؛[۱۱] دور هم مینشستند و میگفتند: راستی یک خبر تازه! چیز تازهای که خیلی هم خندهدار است! یک نفر پیدا شده که میگوید انسان وقتی میمیرد و خاک میشود، دوباره زنده میشود! میخندیدند و میگفتند: عجب آدمی است! چه حرفهایی میزند؛ أَفْتَرَی عَلَی اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ ؛[۱۲] مگر دیوانه شده که این حرف را میزند؟ چه دروغی به خدا میبندد! اصلاً محال است. حالا گیریم که امکان دارد، مگر هرچیزی که امکان دارد واقع هم میشود؟! پیامبران دلیل میآوردند که خدا خوب و بد را در این عالم یکسان نمیگذارد. ظالم و مظلوم را یک طور حساب نمیکند. در این دنیا ظالمانی هستند که هزاران مظلوم را کشتهاند و مجازات نشدهاند. باید عالمی باشد که ظرفیت این مجازاتها را داشته باشد. اما باز مردم میگفتند: إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا ؛[۱۳] زندگی همین است که هست و خبر دیگری نیست. پیامبران میگفتند: ما دلیل میآوریم. اما اینها میگفتند: این دلیل شما خیلی اعتباری ندارد، ما تا چیزی را نبینیم قبول نمیکنیم. بنیاسرائیل بعد از اینکه حضرت موسی آمد و آنها را از چنگال فرعون نجات داد، گفتند: لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً؛ تا آشکارا خدا را نبینیم ایمان نمیآوریم. ما باید همانطور که اجسام را میبینیم، خدا را هم ببینیم!
ابتدا میگفتند: اگر میخواهی ما قبول کنیم، باید فلان کار را انجام دهی! خداوند به پیامبر اجازه میداد که آن معجزه انجام شود. وقتی انجام میگرفت، میگفتند: عجب ساحری است! فرعونیان چندین درخواست از حضرت موسی کردند. ایشان همه را انجام داد، اما آنها خم به ابرو نیاوردند. خداوند در برخی از آیات خطاب به پیامبر خود میگوید: اینها اینقدر سنگدل هستند که هر معجزهای به اینها نشان دهی، ایمان نمیآورند، چون بنا ندارند که قبول کنند. هر چه میگویی میگویند: نه، برای ما ثابت نشد. عقل، فکر و استدلال برای ماست، اما شیطان کاری میکند که انسان از مقدمات و استدلالات صحیح غفلت کند و ذهنش به موضوعات دیگری منصرف شود.
وجود دقایق عالم، دلیل وجود معاد
خداوند در سوره صاد خطاب به حضرت داوود میفرماید: وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ؛ مشکل انسان این است که روز حساب را فراموش کرده است. خداوند این عالم را بیحساب خلق نکرده است. ببینید همه چیز از روی حساب است. ماه و خورشید با حساب حرکت میکند. شما براساس محاسبات میتوانید پیشبینی کنید که حتی چه وقت خسوف و کسوف اتفاق میافتد. همه چیز از روی نظم است. چنین خدایی آدمیزاد را همین طور بیهدف آفریده است؟! بمب اتم برسر مردم بیاندازند و صدها هزار نفر را بیحساب بکشند؛ یا مرد و زن و پیر و جوان یمنی را به نام اسلام نابود کنند و هیچ کسی هم به کارشان رسیدگی نکند؟! این همه دقایقی که در عالم به کار رفته است، همه چیز روی محاسبات دقیق است، نوبت به آدمیزاد که میرسد همه چیز بیحساب میشود؟! وقتی پیغمبران میگفتند: دوباره زنده میشوید، میگفتند برخی از پیشینیان ما که مردند را زنده کنید، ببینیم چه به سرشان آمده است! تا نبینیم قبول نمیکنیم که چنین چیزی هست.
جایگاه عقل
امروز هم عده زیادی از فیلسوفان معروف دنیا، معتقدند تا چیزی به حس نرسد اطمینانآور نیست. اصلاً عقل را قبول ندارند. میگویند با چشم میبینیم. این گوش است، میشنویم. عقل چیست؟! اگر بگویی عقل مغز است، میگویند در این مغزی که ما میبینیم این چیزها نیست. به آنها میگویی در این دنیا خیلی چیزها هست که شما بدون اینکه تجربه کنید قبول کردهاید. چه کسی هنگام تولد و قبل از تولد خودش را به یاد دارد؟ طبق گفته شما هیچکس نباید پدر و مادرش را قبول داشته باشد. در بیشتر علوم بشری از دیدهها به نادیدهها پیبردهاند و از همین راه پیشرفت حاصل شده است؛ این چه سخنی است که تا نبینیم نمیپذیریم؟! عقل نیز راهی برای شناخت است. حتی در جایی که حس اشتباه میکند، عقل درک میکند که حس درست فهمیده یا به خطا رفته است. خدا با دادن عقل به انسان بالاترین امتیاز را به او داده است. اما وقتی فهم آدمیزاد کمسو باشد، نمیپذیرد. نه تنها نمیپذیرد، بلکه میگوید: آنهایی که میپذیرند احمق و خرافاتیاند. خداوند درباره این موضعگیری میفرماید: ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ؛ هیچ پیغمبری نفرستادیم مگر اینکه مردم درباره آنها گفتند: این رفته درس خوانده، اینها را یاد گرفته، و افزون بر این دیوانه هم است و عقل درستی ندارد.
ضرورت اثبات مبادی اعتقادی بهوسیله عقل
اولین گامی که ما باید برای مبارزه با شیطان برداریم، این است که مبادی اعتقادی خودمان را براساس عقل اثبات کنیم. عقل است که وجود خدا، وحدت خدا، پیغمبری پیغمبر، معجزه بودن معجزه، و حقانیت وحی را اثبات میکند. از کجا باید بفهمیم که این کار خارقالعاده که مدعی پیامبری میکند سحر است یا معجزه؟ از کجا بدانیم این خبرهایی که این فرد از آینده میدهد از خبرهای غیبی الهی است یا از راه دیگری به او رسیده است؟ عقل باید بگوید که این دو با هم فرق دارد. بزرگان این همه زحمت کشیدند و ویژگیهای معجزه و تفاوت آن با سحر و جادو و امثال آن را بیان کردند که کسی گول شیطان را نخورد، اما شیطان آدمیزاد را گول میزند. گاهی اشخاص فهیم و دقیق ادعایی میکنند، وقتی از آنها میپرسند که این سخن را از کجا میگویی، مثلاً میگوید: خواب دیدم. آن وقت براساس این خوابها فرقهها و مذاهب انحرافی درست میشود و یکی ادعای پیغمبری و دیگری ادعای امامت میکند. آدمیزاد از این طرف با آن همه زرنگی تسلیم یک خواب میشود، و از آن طرف شیطان فریبش میدهد و پیغمبر که صدها دلیل میآورد، قبول نمیکند.
عقل سلیم و دوری از افراط و تفریط
ما برای اینکه به این افراط و تفریطها مبتلا نشویم، باید عقل سلیم و ورزیدگی عقلانی داشته باشیم؛ البته انسان از هنگام تولد عقل کامل ندارد و مثل همه قوای بدنی به تدریج آن را پیدا میکند. اگر روی عقل انسان هم کار شود و آن را تقویت کند، میتواند مسیر صحیح را بفهمد و برای شناخت حق و باطل آنها را معیار قرار بدهد. از جمله وقتی ثابت شد که کلامی وحی است، خود این بهترین دلیل میشود. اما اگر عقل ما نتواند اثبات کند، از کجا میتوانیم بین پیغمبر و یک فرد شیاد فرق بگذاریم؟ این شیادها همیشه بودهاند و الان هم هستند. در گوشه و کنار دنیا، انواع این شیادهای حقهباز هستند و مردمی را دور خودشان جمع میکنند و پولهای کلانی از آنها در میآورند.
تقویت عقل؛ اولین راه مبارزه با شیطان
آدمیزاد اینگونه فریب شیطان را میخورد. شیطان گاهی شیطان جنی است، ولی یک دسته از شیاطین، شیاطین انساند. خود قرآن میگوید: وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ؛[۱۴] دشمن انبیا فقط ابلیس و دار و دسته ابلیس نیستند، در خود آدمیزادها نیز گروههایی هستند که شیاطیناند و اینها به همدیگر وحی میکنند. چه کسی باید بفهمد که این فرد شیطان است یا فرد عاقل حکیم الهی؟ اگر عقل ما حکومت نکند، حجت برای ما تمام نمیشود. بنابراین اولین راه مبارزه با شیطان، تقویت عقل است. براساس عقل حقانیت دین اثبات میشود و براساس محکمات دین باید به سراغ حل متشابهات آن رفت.
امیرالمؤمنینعلیهالسلام میفرماید: النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاع ؛[۱۵] انسانها سه دستهاند؛ یک دسته عالم ربانیاند. یعنی با خدا پیوند دارند و خدا ولایت آنها را پذیرفته است. دسته دوم خودشان به این مقام نرسیدهاند، اما با عالم ربانی ارتباط دارند و از آنها یاد میگیرند، اما بقیه مردم حکم خرمگس را دارند؛ حشراتی هستند که با باد از این طرف به آن طرف میروند و پایشان به جایی بند نیست.
انشاءالله خداوند به ما توفیق دهد در پرتو عقل و نقل، به خصوص در پرتو قرآن و عترت بتوانیم با این شیطانی که همه هستی انسانها را به بازی گرفته مبارزه کنیم و راه نجات را پیدا کنیم.
[۱]. کهف، ۶۳.
[۲]. مجادله، ۱۹.
[۳]. طه، ۱۲۶.
[۴]. ذکر در کلام عرب، به معنای یاد و یادآوری است. قرآن خودش را اینگونه توصیف میکند که من برای یادآوری هستم و از پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله نیز میخواهد که به وسیله قرآن مردم را به یاد حقایق بیاندازد.
[۵]. نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص ۴۳.
[۶]. مومنون، ۲۴.
[۷]. زخرف، ۲۱.
[۸]. زمر، ۳.
[۹]. مؤمنون، ۲۴.
[۱۰]. ابراهیم، ۴.
[۱۱]. سبأ، ۷.
[۱۲]. همان، ۸.
[۱۳]. مومنون، ۳۷.
[۱۴]. انعام ،۱۱۲.
[۱۵]. نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص ۴۹۶.
کد خبر 5694946 فاطمه علی آبادیمنبع: مهر
کلیدواژه: قرآن نهج البلاغه آیت الله مصباح یزدی قرآن کریم قرآن ایران عماد افروغ فعالیت های قرآنی ماه مبارك رمضان سازمان تبلیغات اسلامی قران انقلاب انقلاب اسلامی ایران مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای مهرواره با نور انسان ها همه چیز ه شیطان برای ما اگر خدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۴۵۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگاه قضا با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهد
نماینده ولیفقیه در استان قزوین در دیدار رئیس کل جدید دادگستری استان گفت: با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهید. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین، آیتالله عبدالکریم عابدینی در دیدار حجتالاسلام والمسلمین مصطفوینیا، رئیس کل جدید دادگستری استان قزوین که روز دوشنبه برگزار شد، اظهار کرد: خدای متعال در آیه 29 سوره مؤمنون میفرماید «وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ»، یعنی (و بگو پروردگارا مرا در جایى پربرکت فرود آور که تو نیکترین مهماننوازانى)، انشاءالله حضور شما در استان ما محقق این آیه باشد.
وی ادامه داد: انشاءالله رفتار اهالی این منطقه با شما مصداق آیه 80 سوره اسراء باشد، خدای متعال در این آیه میفرماید «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا»، یعنی (و بگو پروردگارا مرا در هر کارى به طرز درست داخل کن و به طرز درست خارج ساز و از جانب خود براى من تسلطى یارى بخش قرار ده)، انشاءالله ورود شما به استان ما ذخیره آخرتتان شود و کاری برای دین خدا، تقویت ایمان مردم، اقامه نماز، عدل و همه خوبیها انجام دهید، امیدواریم خدا شما را واسطه این قبیل مسائل قرار بدهد.
امام جمعه قزوین عنوان کرد: شناخت منطقه و جریانات حائز اهمیت است، البته خیلی جریانات ممکن است در این منطقه باشد و شما وقت شناخت آنها را نداشته باشید اما آن جریاناتی که برای حوزه قضا لازم است و در احکامی که صادر میکنید تأثیرگذار است را پیگیری کنید، شناخت این نوع جریانات مهم است، چون اگر ما جریانشناس نباشیم از همان ابتدا و بهصورت ناخودآگاه ممکن است در مسیری قرار بگیریم که تا آخر هم متوجه نشویم این جریانات زاویه ما را عوض کرده و ما را در مسیری قرار دادهاند که دیگر متوجه نشدهایم به کجا میرویم.
وی خاطرنشان کرد: آنهایی که در مسیر خدا و قیامت به شما کمک میکنند، دست اینها را باید بوسید، جریانشناسی دخیل در حوزه قضا جزو واجبات کار شماست، دیده شده کسانی که این جریانشناسی را نداشتهاند و خود به خود در وادیهایی افتادهاند و حتی به آنها هشدار هم داده شده و توجه نکردهاند.
آیتالله عابدینی تأکید کرد: خدای متعال در آیه 67 سوره زخرف میفرماید «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»، یعنی (در آن روز یاران جز پرهیزگاران بعضیشان دشمن بعضى دیگرند)، خدای متعال به ما میگوید کسانی که اطرافتان هستند را ببینید دوستتان هستند یا خیر. شرط این دوستی از نظر قرآن تقواست.
امام جمعه قزوین تصریح کرد: باید ببینیم این آدمهایی که دوست ما هستند خدا و قیامت سرشان میشود یا خیر، اگر این طور باشد دوستان خوبی هستند، چون تقوا دارند اما اگر تقوا نداشته باشند شاید در دنیا خیلی به ما ابراز محبت کنند اما در قیامت به جان هم میافتیم و هر چه نگاه میکنی اینها برای ما وزر، وبال، تاریکی و تیرگی هستند. کدام آدم عاقلی میآید قیامتش را برای دوستیهای حزبی، جناحی و قومی و قبیلهای دنیا خراب کند؟وی خاطرنشان کرد: آنهایی که در مسیر خدا و قیامت به شما کمک میکنند، دست اینها را باید بوسید، جریانشناسی دخیل در حوزه قضا جزو واجبات کار شماست، دیده شده کسانی که این جریانشناسی را نداشتهاند و خود به خود در وادیهایی افتادهاند و حتی به آنها هشدار هم داده شده و توجه نکردهاند.
آیتالله عابدینی تأکید کرد: خدای متعال در آیه 67 سوره زخرف میفرماید «الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»، یعنی (در آن روز یاران جز پرهیزگاران بعضیشان دشمن بعضى دیگرند)، خدای متعال به ما میگوید کسانی که اطرافتان هستند را ببینید دوستتان هستند یا خیر. شرط این دوستی از نظر قرآن تقواست.
امام جمعه قزوین تصریح کرد: باید ببینیم این آدمهایی که دوست ما هستند خدا و قیامت سرشان میشود یا خیر، اگر این طور باشد دوستان خوبی هستند، چون تقوا دارند اما اگر تقوا نداشته باشند شاید در دنیا خیلی به ما ابراز محبت کنند اما در قیامت به جان هم میافتیم و هر چه نگاه میکنی اینها برای ما وزر، وبال، تاریکی و تیرگی هستند. کدام آدم عاقلی میآید قیامتش را برای دوستیهای حزبی، جناحی و قومی و قبیلهای دنیا خراب کند؟
وی یادآور شد: آن کسی که از دین بر میگردد، خلاف دین عمل میکند، ربا میخورد، پارتیبازی میکند، دروغ میگوید، ذهن ما را نسبت به هم خراب میکند، اینها سفیهانی هستند که خدا در آیه 130 سوره بقره از آنها نام برده است، خدای متعال در این آیه میفرماید «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»، یعنی (و چه کسى جز آنکه به سبک مغزى گراید از آیین ابراهیم روى برمىتابد و ما او را در این دنیا برگزیدیم و البته در آخرت نیز از شایستگان خواهد بود).
نماینده ولیفقیه در استان قزوین اظهار کرد: خدای متعال در آیات 27 و 28 و 29 سوره فرقان میفرماید «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا، یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا»، یعنی (روزى است که ستمکار دستهاى خود را مىگزد و مىگوید اى کاش با پیامبر راهى برمىگرفتم، اى واى کاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم، او بود که مرا به گمراهى کشانید پس از آنکه قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است).
آیتالله عابدینی عنوان کرد: خدای متعال در این آیه میفرماید در قیامت ظالم و آن کسی که در دنیا بد عمل کرده، دستش را گاز میگیرد و میگوید ای کاش من با پیغمبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، ائمه اطهار (ع) و جانشین امام زمانم هماهنگ میشدم، ای کاش فلانی که نفاق، دروغ، حیله و دو رویی را در زندگی من آورد، به زندگیام راه پیدا نمیکرد، او مرا از ذکر و قرآن دور کرد، شیطان همین است، شیطان آدم را خوار و رسوا میکند و تا عزت و آبروی آدم را نگیرد دست برنمیدارد.
وی بیان کرد: ما اگر ببینیم کسی آمده برای اعمال منویات رهبر حکیم انقلاب و برای عدالت، عزت و اقتدار اسلام تلاش میکند، هر کسی که باشد دستش را میبوسیم و با همه وجود در خدمتش هستیم.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین با تأکید بر اینکه با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهید، خاطرنشان کرد: مردم پایه اصلی و اساسی انقلاب هستند، هر کس بیاید کاری کند که دل مردم شاد شود، مشکلات مردم را حل کند و باعث افزایش اعتماد عمومی شود، دستش را میبوسیم و با همه وجود در خدمت او خواهیم بود.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین تأکید کرد: خدای متعال در آیه 201 سوره اعراف میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»، یعنی (مسلماً کسانی که نسبت به گناهان، معاصی و آلودگیهای ظاهری و باطنی تقوا ورزیدهاند، هرگاه وسوسههایی از سوی شیطان به آنان رسد خدا و قیامت را یاد کنند، پس بیدرنگ بینا شوند و از دام وسوسههایش نجات یابند).
وی بیان کرد: ما اگر ببینیم کسی آمده برای اعمال منویات رهبر حکیم انقلاب و برای عدالت، عزت و اقتدار اسلام تلاش میکند، هر کسی که باشد دستش را میبوسیم و با همه وجود در خدمتش هستیم.
نماینده ولی فقیه در استان قزوین با تأکید بر اینکه با حل مشکلات مردم اعتماد عمومی را افزایش دهید، خاطرنشان کرد: مردم پایه اصلی و اساسی انقلاب هستند، هر کس بیاید کاری کند که دل مردم شاد شود، مشکلات مردم را حل کند و باعث افزایش اعتماد عمومی شود، دستش را میبوسیم و با همه وجود در خدمت او خواهیم بود.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین تأکید کرد: خدای متعال در آیه 201 سوره اعراف میفرماید «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»، یعنی (مسلماً کسانی که نسبت به گناهان، معاصی و آلودگیهای ظاهری و باطنی تقوا ورزیدهاند، هرگاه وسوسههایی از سوی شیطان به آنان رسد خدا و قیامت را یاد کنند، پس بیدرنگ بینا شوند و از دام وسوسههایش نجات یابند).
وی تصریح کرد: خدای متعال در این آیه میفرماید فقط اهل تقوا شیطانشناس هستند و وقتی شیطان میخواهد در آنها نفوذ کند سریع متوجه شده و بینا میشوند و شیطان نمیتواند از هیچ دری در اینها نفوذ کند، اگر هم تقوا نباشد شیطان در افراد جولان میدهد.
آیتالله عابدینی یادآور شد: خدای متعال در آیات قرآن کریم آدمها را دو دسته میکند، در آیه 30 سوره فصلت میفرماید کسانی که فقط حواسشان به خداست و تحت هیچ شرایطی از راه خدا دور نشده و پای کار خدا ایستادهاند، ملائکه در جان اینها نازل میشوند و به آنها میگویند نترسید و محزون نباشید، بهشت بر شما بشارت باد؛ چقدر ما به این آیه محتاجیم و اگر این آیات نباشد زندگی مرده است.
امام جمعه قزوین اظهار کرد: در آیات 221 و 222 سوره شعراء نیز خداوند میفرماید شیاطین جنی و انسی در دل گنهکاران و دروغگویان نمیآیند؛ آن کسانی که لقمه حلال و حرام برایشان فرقی ندارد شیاطین انسی هستند، لقمه حرام جاده ورود شیطان به آن آدم را آسفالت میکند، یک لقمه حرام، یک رشوه، یک خلاف، یک ناحق، همه اینها راه را برای ورود شیطان به درون ما هموار میکند.
وی عنوان کرد: بنابراین دلهای ما هم میتواند محل نزول فرشتگان باشد و هم میتواند محل نزول شیاطین باشد، شیاطین جن و انس دارند، بندگان خوب خدا، بوی فرشتگان را میدهند، آدم اگر سالم باشد، خدا این بندگان خوب را میفرستد و میگوید این بنده مرا دریابید، بعد میبینید در یک بزنگاه که شما میخواهید یک تصمیمی را بگیرید، این آدم خوب سر راه شما قرار میگیرد و میگوید این کار را نکن، در نهایت هم شما میفهمید اگر این کار را انجام میدادید چقدر آبروریزی به بار میآمد، یعنی خدا لطفش را این طور به آدم نشان میدهد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: همه ما باید دست همدیگر را بگیریم برای تحقق آن منویاتی که امام خمینی (ره) و شهدا داشتند و رهبر حکیم انقلاب دارند و دنیا هم به وجود ایشان افتخار میکند، انشاءالله بتوانیم دل رهبر فرزانه انقلاب و دل امام زمان (عج) را شاد کنیم.
انتهای پیام/